بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

بهار زندگی من

بهار یازده ماهه من

  بادوم شیرین مامانی سلام   دختر ماهم شما چند روزی است که بعد یازده ماه دازی چهار دستو پا راه میری و من به اندازه کهکشانها ذوق کردم البته دخترم واقعا خسته نباشی فکر نمیکنی برا این حرکت یکم دیره فداتشم . دیگه اصلا نمیتونی یکجا بشینی و همش یا لب مبل وایسادس یا به من آویزونی خلاصه آروم و قرار نداری و همش در حال جنب و جوشی . نای نای هم که یاد گرفتی وقتی کلیپ یه صبح دیگه شبکه پویا رو میزارم برات سریع دوتا دستاتو میچرخونی و نانای میکنی و خداییش هم این حرکتت خیلی بامزست عین خودت . بای بای رو هم که قشنگ یاد گرفتی،دست دسی هم همینطور و همچنان به عکس خودت میگی...
12 خرداد 1393

اولین تفریح بهار با طبیعت

سلام پسته خندون مامانی اولین تفریحت با طبیعت رو بهت تبریک میگم گلکم،عزیزم منو شما و بابا مهدی رفتیم باغ سازمان و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت،کلی بازی کردی چون اونجا تاب و سرسره هم داشت و اتفاق جالب و خوشحال کننده و البته ختده داری هم افتاد و باعث شد که این شب بسیار بسیار در ذهنم بماند و ان اتفاق شنیدنی چند قدم چهار دستو پا رفتن شما بود دختر عزیزم،اونشب جلوت با فاصله قندون گذاشته بودم و شما همش تلاش میکردی قندونو بگیری و قندارو بردتری و بزاری دهنت که چند قدم چار دستو پا رفتی و از فرداش هم شروع کردی بیشتر و بیشتر،واقعا یه دستو جیغ و هورای بلند برا دخمل ماش مان که بعد یازده ماه داره چهاردستو پا میره.      ...
12 خرداد 1393

اندر احوالات بهار خانم ده ماهه

سلام برگ گلم،تاج سرم،نازگل من،شما این روزها بسیار بامزه،شیطون،جیگر،خوردنی و باهوشتر شدی. کارهای کوچک زیادی انجام میدهی اعم از اینکه بسیار تلاش میکنی که خودتو بلند بکنی و همش به من یا بابا مهدی خودتو آویزون میکنی و بلند میشی،اکثر کارایی که انجام میدم و بهت میفهمونم که شما هم انجام بده را تکرار میکنی و من لذت میبرم........عکستو زدم روی دیوار و برا اولین بار بهت گفتم این نی نی بهاره و دستمو تکون دادم گفتم نی نی بیا بیا،ازون به بعد دیگه یاد گرفتی تا میگم نی نی بیا بیا به عکست نگاه میکنی و دستتو به حالت بیا بیا تکون میدی.وقتی میگم دایی حسن به عکسش نگاه میکنی و با دستت میگی بیا بیا عاشق نی نی ها هستی و همش وقتی می...
1 خرداد 1393
1